نماینده پیشین مجلس: اگر دولت نمی تواند مشکلات اقتصادی را حل کند،کنار برود
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۱۶۹۴۴
سال هاست که مشکلات اقتصادی در کشور ما معیشت مردم را با سختیهای گوناگونی مواجه ساخته است. این مشکلات بسیار متعدد هستند از افزایش قیمت دلار، مسکن و سکه گرفته تا افزایش قیمت کالاهای اساسی که همه آنها تاثیر بسزایی در زندگی مردم دارند. از سوی دیگر مسائل اقتصادی بر سایر سطوح زندگی فردی و اجتماعی مردم یک جامعه تاثیرگذار هستند لذا حل این مشکلات باید یکی از مهمترین دغدغههای دولتمردان و مسئولان باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لذا در این گزارش، آفتاب یزد تلاش کرده است در گفتگو با ایرج ندیمی اقتصاددان و کارشناس اقتصادی به مواردی مانند افزایش قیمت مسکن، دلار و سکه بپردازد و در خصوص دغدغههای مردم در این حوزهها مواردی را بیان کند. در آخر نیز تلاش کردهایم از این کارشناس اقتصادی بپرسیم که در شرایط کنونی مهمترین اقداماتی که باید دولت انجام دهد چیست؟
موج جدید افزایش قیمت مسکن به چه دلیل است؟
مسکن در کشور ما چند حالت دارد که تمام حالات آن بیانگر این است که تغییرات میتواند مناسبات را به هم بریزد. به تعبیری دیگر باید ببینیم مولفههایی که عامل گرانی مسکن و یا عامل گرایش این چنینی به مسکن هستند کدامند؟ از جهت سرمایه مسکن یکی از عللی است که صاحبان سرمایه سعی میکنند در رابطه با موضوع ساخت مداخله کنند. اما اگر قرار باشد به افراد محدودیتهایی تحمیل شود که انگیزههای آنها را از بین ببرد شرایط متفاوت میشود. مثلا محدودیتهای تسهیلاتی، یعنی فرصت پرداخت منابع ارزان وجود نداشته باشد یا نوسان مکرر قیمت مصالح که باعث میشود بحث هزینه و فایده بر سازنده آشکار نباشد.
همچنین خریداران مسکن نیز متفاوت هستند؛ برخی مسکن را میخرند تا گران شود و به سود دست پیدا کنند اما عمده افراد کسانی هستند که مسکن میخرند تا در آن ساکن شوند. اما عمده خرید و فروشها در این حوزه تحت تاثیر منابع دیگران است یعنی بخشی از مردم که منابع دارند انگیزه تولید پیدا میکنند و بخش دیگر از افراد انگیزه خرید مییابند.
کمکهایی که دولت در این حوزه میکند از جنس ساخت نیست؛ مثلا اخیرا گفته میشوند که به افراد زمین داده میشود تا آنها خود خانه بسازند. این مورد از اول انقلاب وجود داشته است و اتفاق ویژهای نیست. بنابراین این چرخه تحت تاثیر عواملی مانند تورم، قیمت مصالح، قیمت واردات برخی از کالاها و... است. همچنین زمزمههایی که در رابطه با سیاست مسکن مطرح میشود نیز حائز اهمیت است. در این شرایط به تناسب افزایش قیمت مسکن، میزان ازدواج و میل به استقلال اقتصادی در میان مردم کم میشود. از سوی دیگر افزایش قیمتها باعث کاهش رغبت خرید مسکن و کاهش تعداد خریداران میشود. در هر حال علل و عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و... در بازار مسکن تاثیرگذار هستند. هرکدام از این موارد به نحوی تاثیر دارند.
دولت باید چه کاری انجام دهد؟
وقتی از زبان وزرا، شهروندان و صاحب نظران به نوعی اعلام میشود که عمر لازم برای خرید یک مسکن از محل درآمد شغلی حدود50تا60سال است، در حقیقت در تقاضا نیز بسته میشود. این مورد باعث میشود که بخش عمدهای از مردم از پس انداز دور شوند زیرا آنها میگویند اگر قرار باشد 50 سال طول بکشد که خانه دار شوند نیازی به پس انداز کردن نیست و بهتر است پول خود را در هنگام حیات خرج کنند در حالی که در گذشته شتاب پس انداز زیاد بود. از جهت دیگر فزایندگی قیمتهای هر روزه باعث میشود که در هر سه جریان تاثیرات منفی ایجاد کند؛ یعنی سرمایه گذاران خرید، سرمایه گذاران ساخت و خریداران تحت تاثیر قرار میگیرند. بنابراین دغدغههای مردم متکی بر تامین سرمایه اولیه، تسهیل پرداخت و قیمت متناسب با درآمد است. زیرا اگر میانه کف درآمد را محاسبه کنیم متوجه میشویم بخش کمتری از مردم از قدرت پس انداز مازاد بر نیازهای روزانه خود برخوردارند. بنابراین در این شرایط کسی که کمتر از 15 میلیون حقوق میگیرد اساسا امکان این را ندارد پس انداز داشته باشد و مسکن بخرد.
چرا این روزها در حوزه دلار با افزایش قیمت مواجه هستیم؟
دلار یک پدیده چند وجهی است؛ برخی از دولتها برای رفع کسری بودجه در قیمتگذاری بودجه، بودجه کف را بالا میگیرند و در عملکرد بیشتر از آن میفروشند تا از این طریق کسری بودجه را جبران کنند. از سوی دیگر دولت چون بیشترین درآمد ارزی را دارد از لحاظ اصل تاثیر بر بازار بیشترین نقش را در رابطه با این نوع سیاستها اعمال میکند و حتی در مورد دیگرانی که تاثیر درآمد ارزی دارند آنها را نیز مجبور میکند که بخش عمدهای از درآمدشان را از طریق خود دولت مانند بانک مرکزی عبور دهند. نکته سوم میزان درآمد ارز است؛ درآمد ارزی از 150 میلیارد دلار به حدود30میلیارد دلار یا کمتر رسیده است که طبیعتا در نسبت عرضه و تقاضا اثر دارد. همچنین انتقال به موقع ارز نیز تاثیرگذار است زیرا بخش عمدهای از آن به موقع به کشور برگشت داده نمیشود که باعث میشود کف عرضه و تقاضا به درستی مدیریت نشود. از طرف دیگر نوع نگاه به بازار عرضه ارز توسط صرافیها و بانک مرکزی به خزانه ارزی نیز حائز اهمیت است. در اینجا دولت از چند جهت حضور دارد.اینها بخشی از عوامل اقتصادی هستند اما عوامل سیاسی و روانی نیز مهم هستند. بخشی از عوامل سیاسی به آینده ایران، روابط جهانی، قطعنامه ها، بیانیه ها, عدم پیشرفت مذاکرهها و تحقق وعدههای داده شده مربوط است. بنابراین ارز تابعی از سیاستهای اقتصادی، مدیریت ارزی و نوعی هزینه کرد ارز به داخل کشور است.
افزایش قیمت ارز تا چه میزان میتواند زندگی روزمره مردم را با مشکل مواجه سازد؟
قیمت ارز از یک جهت به تمام کالاها و خدمات وابسته نیست اما متاسفانه در ارتباط دهی همه صنوف و مشاغل به ارز یکدستی وجود دارد. یعنی از کشاورزی که باید نهاده تعریف کند تا خودروسازی که باید قطعه و تکنولوژی وارد کند به ارز وابستگی دارند. بنابراین ما با یک موضوع مواجه هستیم که در رابطه با موضوع ارز امروز حداقل از لحاظ روانی همه کشور خودشان را به ارز وابسته میدانند. از این رو امروز آحاد ملت از طرق مختلف نوعی وابستگی به ارز دارند.
آیا دولت در زمینه کنترل قیمت ارز نمیتواند کاری انجام دهد؟
به هر صورت مدیریت اجرایی و اقتصادی در دنیا همه نوع تجربه را دارد. اینکه بگوییم دولتها نمیتوانند حرف درستی نیست زیرا به هر حال دولتها هستند برای اینکه بتوانند کاری انجام دهند. اگر تیم اقتصادی دولت نمیتواند کاری انجام دهد، امانت داری و صداقت ایجاب میکند که به کنار بروند. اما اگر دولت میگوید میتواند کاری انجام دهد باید چند اقدام صورت بگیرد؛ یک پنجره باز رو به دنیا است که متاسفانه این پنجره روز به روز به روی کشورهای بیشتری در حال بسته شدن است. دوم اینکه کشور باید نسبت به حوادث منطقه ناخواسته خودش را شریک رفتارهای امثال پوتین نکند. برای مثال در قضیه پهپادها ناخواسته ما وارد تلهای شدیم که داریم هزینههای آن را میدهیم. از سوی دیگر در خصوص درآمد و هزینه دولت حداقل کاری که باید در خصوص بخش کارفرمایی خود انجام دهد این است که کل کار حاکمیت و قوه مجریه در حوزه اجرا تبدیل به نظارت، سیاست، حمایت و هدایت شود. مضاف بر این در رابطه با مسائل سرمایهگذاری ما باید با تحولاتی رو به رو شویم؛ باید سعی کنیم حداقل از ایرانیان خارج از کشور با تمهیدات، اصلاح قوانین و فراهمکردن امنیت بیشتری سرمایه جذب کنیم. در خصوص شراکتها نیز باید دولت مشارکتهای خود را تغییر دهد. راههای زیادی برای دولت وجود دارد مانند اصلاح قوانین، اصلاح مدیریت، توسعه روابط فرامرزی و....
در بازار سکه نیز ما شاهد افزایش قیمت هستیم؛ دلیل افزایش قیمت در این حوزه چیست؟
در طول ادوار تاریخ بزرگترین فروش سکه توسط دولت بوده است؛ مردمی که سکه میخرند به دنبال آن هستند که حداقل ارزش ثروت خود را حفظ کنند و دوم اینکه مردم احساس میکنند راحتتر میتوانند این سرمایه را تبدیل به سایر فعالیتها کنند. از این رو با توجه به تضعیفی که در سایر بازارهای سرمایه به وجود آمده است مردم تمایل بیشتری به بازار سکه پیدا کرده اند. قطعا دولت در این حوزه تاثیر بسزایی دارد و این دولت است که باید این بازار را کنترل کند. وقتی برای هر حرکتی در کشور مالیات تعریق میشود در چنین شرایطی طبیعی است که سکه به یکی از محلهای درآمد حکومت و اشخاص تبدیل میشود.
در شرایط اقتصادی کنونی مهمترین اقداماتی که دولت باید انجام دهد چیست؟
دولت کارفرما باید به دولت ناظر و سیاستگذار تبدیل شود؛ تا زمانی که دولت یک درصد در اقتصاد سهم کارفرما داشته باشد همان یک درصد فشار ایجاد میکند. دوم اینکه باید افزایش هزینهها را از طریق واگذاریها به کاهش هزینهها تبدیل کنیم. یعنی دولت بخش عمدهای از هزینههای بودجهای و شرکتی خود را باید به مردم واگذار کند. نکته دیگر این است که دولت باید دامنه ارتباطات بینالمللی را به حداکثر ممکن برساند و خود را به چند کشور محدود نکند. در رابطه با نظام اداری کشور از جهت کارفرمایی دیوانی، کارمندی و یا مشاغل باید اقدامات خود را مبتنی بر عملیات پروژه محور کند و بر اساس میزان عملکرد دریافتیها صورت بگیرد نه بر اساس میزان سنوات.
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۶۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرایی اهمیت مشارکت در دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم
مشارکت پُرشور مردم در حوزههایی که به دور دوم کشیده شده اهمیت بسزایی دارد چرا که نمایندهای با پشتوانه رأی بالا ، قطعاً مؤثرتر از نمایندهای است که پشتوانه رأی بالایی ندارد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی نوشت: تنها سه روز به برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است و قرار است تکلیف ۴۵ کرسی از ۲۷۰ کرسی باقی مانده مجلس در این دور از انتخابات مشخص شود. با برگزاری انتخابات در ۱۱ اسفند سال گذشته ، ممکن است بیشتر مردم تصور کنند که پرونده انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بسته شده است ، در حالی که چنین نیست و هنوز ۲۲ حوزه انتخابیه است که یا فاقد نماینده برای مجلس دوازدهم هستند یا هنوز نتوانسته اند همه کرسی های نمایندگی حوزه انتخابیه خود را تکمیل کنند.نکته مهم اینکه از میان ۴۵ نماینده راه نیافته از این حوزه ها ، ۱۶ نماینده از آن پایتخت است که به جهت نقش سیاسی که همواره نماینده های تهران در مجلس داشته اند، دور دوم این انتخابات از اهمیت بسزایی برخورداراست.
مشارکت پُرشور مردم در حوزههایی که به دور دوم کشیده شده اهمیت بسزایی دارد چرا که نمایندهای با پشتوانه رأی بالا ، قطعاً مؤثرتر از نمایندهای است که پشتوانه رأی بالایی ندارد. همچنین زمانی که مجلس قوی باشد، قدرت نظارت مجلس هم بالا خواهد بود و میتواند تخطی از اجرای قوانین را به خوبی شناسایی کرده و به دستگاهها و مسؤولان اجرایی کشور گوشزد کند که در ریل قانون حرکت کنند.
با این نگاه می توان گفت که دور دوم انتخابات مجلس که قرار است در جمعه این هفته ۲۱ اردیبهشت ماه همزمان با آغاز دهه «کرامت » برگزار می شود ، اهمیت زیادی دارد.
اما چه کسانی میتوانند در دور دوم رای بدهند؟
براساس تبصره ۴ ماده۱۰ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، کلیه رأیدهندگان مرحله دوم منحصراً در حوزه انتخابیهای که در مرحله اول انتخابات رأی دادهاند شرکت خواهند کرد و همچنین کسانی که در مرحله اول در هیچ یک از حوزههای انتخابیه رأی نداده باشند در مرحله دوم انتخابات میتوانند شرکت کنند.بنابراین فرصتی که در ۱۱ اسفند برای مشارکت همه مردم فراهم شده بود تا بتوانند از این حق خود استفاده کنند ، به راحتی در این دوره قابل تجدید نیست و صرفا افرادی که در دور اول انتخابات حضور داشتند مجازند برای تکمیل نمایندگان خود در آن حوزه انتخابیه که کسری نمایندگی دارند ، پای صندوق رای حاضر شوند.
چرا انتخابات دور دوم تهران مهم است؟
در انتخابات مرحله اول ملت ایران موفق شدند ۲۲۵ نماینده خود را شناسایی و انتخاب کرده و روانه مجلس کنند و در این مرحله که هنوز ۴۵ کرسی دیگر باقیمانده و این عددی قابل توجهی است ، از اهمیت زیادی برخوردار است. به ویژه اینکه بیش از یک سوم از این تعداد یعنی ۱۶ نماینده از آن تهران است .چند نکته در اهمیت حضور در دور دوم انتخابات تهران وجود دارد که تکلیف را بر شهروندان پایتخت نشین سنگین کرده است:
الف) درست است که از لحاظ رای دادن به مصوبات مجلس یا تحقیق و تفحص ها بین نماینده ای که در یک شهرستان با جمعیت ۱۰ هزار نفری انتخاب شده است با تهران ۱۰ میلیون نفری تفاوتی وجود ندارد اما نمی توان از این واقعیت غافل بود که نمایندگان تهرانی موتور محرک مجالس در ادوار گذشته بوده است و به نوعی وزن مجلس را با نمایندگان تهرانی آن می سنجیدند. حالا اگر نمایندگان جدید وارد شده در مجلس دوازدهم می خواهند این ریل را تغییر دهند بحثی نیست ولی درست یا غلط ، تاکنون چنین مبنایی عمل می شده است.
ب ) درست است که در دور دوم انتخابات میزان مشارکت همچون دور اول خیلی بر سر زبان ها نیست و دشمن هم از مشارکت پایین دور دوم نسبت به دور اول نتوانسته بهره بردای سوء داشته باشد ولی در باره انتخابات تهران این کاملا متفاوت است. به ویژه اینکه بیش از نیمی از نمایندگان پایتخت( ۱۶ نفر) هنوز به مجلس راه نیافته اند و میزان مشارکت پایین می تواند خوراک تبلیغاتی را برای رسانه های دشمن فراهم کند.
ج ) غالبا مردم و نخبگان جامعه ، نمایندگان تهران را نسبت به نمایندگان شهرستان ها سیاسی تر می بینند و این تنها مختص جامعه ما نیست و این نگاه در دیگر جوامع غربی و غیر غربی نیز وجود دارد. همیشه نمایندگان پایتخت ها افراد سیاسی و مطلع تر نسبت به ارتباطات درون حاکمیت هستند و از آنجا که ۱۶ نماینده از ۳۰ نماینده تهران در دور دوم قرار است به مجلس راه یابند ، اهمیت این دوره انتخابات تهران را مضاعف کرده است.
د ) خواسته یا ناخواسته تاکنون این نمایندگان پایتخت بودند که در مظان رئیس و هیات رئیسه مجلس قرار داشتند و هرچند نمایندگان جدید راه یافته در این دوره و جریان های سیاسی حامی آنها در بیرون مجلس مدعی هستند که در مجلس دوازدهم قصد دارند این قاعده را بهم زنند اما آنها نیز نیک می دانند همه ابزارهای تغییر در دست آنها نیست و این وزن ائتلاف های سیاسی است که تعیین کننده رئیس ، هیات رئیسه و حتی ریاست کمیسیون های مجلس است. بنابراین انتخاب ۱۶ نماینده تهران که ظرفیت هیات رئیسه و کمسیون های مجلس آینده را داشته باشند ، مهم است .با همین رویکرد است که انتخابات دور دوم تهران اهمیت فوق العاده پیدا می کند.
اما ۸ نکته راهبردی در اهمیت مشارکت در دور دوم انتخابات مجلس
نکات راهبردی اهمیت مشارکت مردم در این دور از انتخابات به این قرار است:
۱- سیره امامین انقلاب در همه دوره های انتخاباتی چه دور اول یا باقی مانده های آنها در دور دوم ، همواره مورد تاکید بوده است و این بزرگواران بر اهمیت مشارکت مردم و برگزاری انتخابات تاکید کردهاند. از منظر امامین انقلاب نه تنها جمهوریت ، بلکه اسلامیت نظام هم وابسته به انتخابات است.
۲- امسال که رهبر انقلاب شعار سال را به مردمی سازی اقتصاد اختصاص داده اند ، حضور خوب و معنادار مردم در دور دوم انتخابات به نوعی لبیک به پیام نوروزی رهبر انقلاب در عرصه مردمی سازی سیاسی در کنار مردمی سازی اقتصاد خواهد بود.
۳- انتخابات دور دوم مجلس شورای اسلامی از نظر اهمیت تفاوتی با انتخابات دور اول آن ندارد و همه آن مواردی که باعث اهمیت حضور و مشارکت در انتخابات دور اول مجلس بود، در این دوره نیز به همان اندازه تاثیرگذار است.
۴- مشارکت و حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی به دلیل جایگاه مجلس و نقشی که نمایندگان مردم میتوانند به واسطه بهبود روند قانونگذاری در کشور و نیز نظارت بهتر و دقیقتر بر اجرای قوانین داشته باشند، بسیار حائز اهمیت است و این موارد در دور دوم انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم مانند دور اول انتخابات نمایندگان وجود دارد.
۵- با تکمیل همه کرسی های مجلس که با انتخابات دور دوم محقق خواهد شد ، شاهد مجلسی با نظارت هر چه قوی تر ، دقیقتر و سالمتر خواهیم بود و چنین مجلسی میتواند در اجرای قوانین و نظارت بر عملکرد دستگاههای اجرایی موثرتر باشد.
۶- مشارکت مردم در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی یک پیام بسیار مهم به همراه خواهد داشت و اینکه نشاط اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران وجود دارد. ابراز و به نمایش گذاشتن این نشاط اجتماعی و سیاسی هم میتواند برای مردم ایران و هم برای کسانی که از بیرون مسائل کشور ما را تحلیل میکنند و بر اساس آن تحلیلها، تصمیمهایی در خصوص نحوه تعامل با جمهوری اسلامی اتخاذ میکنند، موثر باشد.
۷- حضور مردم در دور دوم با توجه به سرد بودن تنور انتخابات در این دوره که کاملا طبیعی است ، میتواند یک پیام بازدارنده در مقابل کسانی که نگاه منفی به کشور ما داشته و رفتارهای خصمانه از خود بروز میدهند، داشته باشد.
۸- مشارکت مردم، اعتماد عمومی را در جامعه افزایش میدهد. فضا که مثبت شود ظرفیتها هم افزا میشود. البته مشارکت باید در همه سطوح اعم از تصمیم گیری، مطالبه گری، نظارت و اجرا دنبال شود. مردم باید مورد اعتماد قرار گیرند تا اعتماد کنند.